خاطره یک سرباز از برآورده شدن آرزوهایش

زمستان سال92 زمانی ک دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی برق بودم تصمیم گرفتم برای کنکور سراسری و راه یابی به رشته پزشکی مجددا پس از چند سال شانس خودمو امتحان کنم.
روزهایی سختی بودن ، زندگیم دوراهی سختی رو در مقابل خودش میدید.
اون روزا جز خدا کسی نبود به این وضعیت آشفته من سرو سامان بده.
نمیدونستم چیکار کنم.
تو همین تنهایی یک مرتبه


ادامه مطلب
[ يكشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۵، ۱۲:۴۰ ب.ظ ] [ یحیی فتحی ]
[ ۰نظر ]

ورود امام زمان ممنوع!!!


ورود امام زمان ممنوع!!! شوخی نبودکه،شب عروسی بود!! همان شبی که هزارشب نمیشود همان شبی که همه به هم محرمند... همان شبی که وقتی عروس بله میگوید به تمامی مردان داخل تالارکه نه،به تمام مردان شهرمحرم میشود!


ادامه مطلب
[ شنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۵، ۰۱:۱۹ ب.ظ ] [ یحیی فتحی ]
[ ۱نظر ]

هسته زردآلو

مردی حاشیه خیابان بساط پهن کرده بود،
زردآلو هر کیلو 2 تومن،
هسته زردآلو هرکیلو 4 تومن.


ادامه مطلب
[ شنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۵، ۰۱:۰۰ ب.ظ ] [ یحیی فتحی ]
[ ۰نظر ]

《دزد جوانمردی》

ا

اسب سواری ، مرد افلیجی راسر راه خود دید که از او کمک می خواست .
مرد سوار دلش به حال او سوخت ، از اسب پیاده شد  او را از جا بلند کرد وبر روی اسب گذاشت..... تا او را به مقصد برساند!
مرد افلیج که اکنون خودرا سوار بر اسب میدید دهنه ی اسب را کشید و گفت :
اسب را بردم ......
....و با اسب گریخت!


ادامه مطلب
[ شنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۵، ۱۲:۴۲ ب.ظ ] [ یحیی فتحی ]
[ ۰نظر ]